تــــرنــــــــج

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست / بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

تــــرنــــــــج

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست / بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

توضیح وبلاگ برداشتـ ی است آزاد از دستـ نوشته دوست فیزیکـ یم که در عنوان وبلاگـ ش نوشت:" تناقضی به امید آلبرت و با طعم قهوه ی تلخ لبـ ریز از شکر در کافه: فلسفه، ریاضی و فیزیک"
در مورد رسم الـ خط این بلاگ هم لازم است بـ گویم که ایده جدانویسی را از نویسـ نده محبوب دوران دبیرستانـ م(رضا امیرخانی)گرفته ام، اگر بیشـ تر با بن های ( به معنی بن فکر کنید انتخاب هوشـ مندانه ای بوده) زبان فارسی آشنا شویم،واژه سازی برایـ مان راحت تر خواهد بود.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پیوندها


It is much easier to become a BAD theoretical physicist than a good one. I
know of many individual success stories/Gerard Hooft.

مقاله را بخوانید، خیلی جالبه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۲ ، ۰۶:۱۷
تــــــرنــــــــــج

سلام

این هم پوستر سمینار دانشـ جویی این ماه ، امیدوارم سمینار خوبی بشه! خوشـ حال می شیم تشریف بیارید، مجلس بی ریاست!

دوشنبه 25/شهریور/92

ساعت 11:45

ارائه دهنده: سعید صدقی

محل برگزاری: کلاس 201- دانشـ کده فیزیک دانشـ گاه امیرکبیر

night and day-final.png

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۲ ، ۰۸:۰۹
تــــــرنــــــــــج


کارلو روبیا برنده ی جایزه ی نویل فیزیک سناتور انتصابی ایتالیا شده. معروفه که کارلو روبیا علاوه براین فیزیکدان درجه یکی هست که مذاکره کننده ی قهاری هم هست.

به جز اون آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان هم رشته اش فیزیک بوده.

تازه یه جا خوندم که خاویر سولانا اسپانیایی هم فیزکدون (بر وزن قندون) بوده

آقا کار هست ، شما طاقـ چه بالا نذاری مشکل حله!!!!

مگه سناتور شدن و صدر اعظم بودن عیب و عاره؟!!!!!

حالا شما رفقا  از همین خورده کاریا شروع کنید تا راه برای رسیدن به جای واقعی تون باز شه!

توکلتون به خدا!!!!!!

 

arb_work_in_progress.jpg

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۲ ، ۱۹:۳۲
تــــــرنــــــــــج

این  کلام از جناب علامه نقل به مضمون است.
علامه محمد تقی جعفری ـ رحمت‌الله ­علیه ـ می­‌گفتند:
 
برخی از جامعه ­شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست».
 
برای سنجش ارزش بسیاری از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه آن است؛ اما معیار ارزش انسان‌ها در چیست.
 
هر کدام از جامعه‌شناسان، سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارایه دادند.
 
هنگامی که نوبت به بنده رسید، گفتم : اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ورزد.
 
کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است، در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است.
 
اما کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست.
 
علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.
 
هنگامی که تشویق آن‌ها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان، این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی ـ علیه‌السلام ـ است
آن حضرت در نهج‌البلاغه می­‌فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»؛ «ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می‌دارد».
 
وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی ـ علیه‌‌السلام ـ از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
 
حضرت علامه در ادامه می‌گفتند: عشق حلال به این است که انسان (مثلا) عاشق پنجاه میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی پنجاه میلیونی!»، چقدر بدش می‌آید؟ در واقع می‌فهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد، ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد، چقدر پست و بی‌‌ارزش است!
 
اینجاست که ارزش و مفهوم «ثارالله» معلوم می‌‌شود. ثارالله اضافه تشریفی است؛ خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش‌گذاری است و ارزش آن به اندازهخدای متعال است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۴۰
تــــــرنــــــــــج

از کسانی که نام این سیارات را می دانند درخواست می شود آن را ارسال کنند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۳ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۵۹
تــــــرنــــــــــج


با تشکر از دوست عزیزم نگین:
چند خط زیر را از کتاب ابوالمشاغل نادر ابراهیمی انتخاب کرده ام به نظرم یکی از بهترینِ نوشته های اوست.


nader.jpg

روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟
 
گفتمخیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا متقابلا، در روز ختم من، خویشان خویش، به اصرار خانواده بیایند.
حرفم را نشنید، چرا که می خواست حرفش را بزند. پس گفتبله... خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم نرسید. زخمی هم به هیچکس نزد. حرف تندی هم به هیچکس نگفت. اسباب رنجش خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و دشمن از او راضی بودند و به او احترام می گذاشتند... حقیقتا چه خوب آمد و چه خوب رفت...
 
گفتماین، به راستی که بیشرمانه زیستن است و بیشرمانه مردن.
با این صفات خالی از صفت که جنابعالی برای ایشان بر شمردید، نمی آمد و نمی رفت خیلی آسوده تر بود، چرا که هفتاد سال به ناحق و به حرام، نان کسانی را خورد که به خاطر حقیقت می جنگند و زخم می زنند و می سوزانند و می سوزند و می رنجانند و رنج می کشند... و این بیچاره ها که با دشمن، دشمنی می کنند و با دوست دوستی، دائما گرسنه اند و تشنه، چرا که آب و نان شان را همین کسانی خورده اند و می خورند که زندگی را "بیشرمانه مردن" تعریف می کنند.
 
آخر آدمی که در طول هفتاد سال عمر، آزارش به یک مدیر کلّ دزد  منحرف، به آدم بدکار هرزه، به یک چاقو کش باج بگیر محله هم نرسیده، چه جور جانوری است؟ آدمی که در طول هفتاد سال، حتی یک شکنجه گر را از خود نرنجانده و توی گوش یک خبرچین خودفروش نزده است، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته، پسِ گردن یک گران فروش متقلب نزده، و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار خودباخته ی وابسته به اجنبی نینداخته، با کدام تعریفِ آدمیت و انسانیت تطبیق می کندو به چه درد این دنیا می خورد؟
آقا ی محترم!ما نیامده ایم که بود و نبودمان هیچ تاثیری بر جامعه بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد. ما آمده ایم که با دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیم شان، و همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم، و همپای آدمهای عاشق، به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم.
 
ما آمده ایم  که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم، نیامده ایم تا پس از مرگمانبگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلومتر، ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان، و نگاه کردنمان،و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود...
 
ما نیامده ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند...
 
گمان می کنم که آن آقا خیلی وقت بود که از کنارم رفته بود، و شاید من هم، فقط در دل خویش سخن می گفتم تا مبادا یکی از خویشاوندان خوب را چنان برنجانم که در مجلس ختمم حضور به هم نرساند
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۲ ، ۰۷:۰۰
تــــــرنــــــــــج


یه روز یه e^x و 2x متوجه میشن یه مغازه اعلامیه زده همه اجناس این مغازه رایگان است فقط در ازای هر جنس که می خواهید هر بار از شما مشتق خواهیم گرفت.

2x ناراحت میگه اینکه خیلی بی انصافیه من اگه دوتا جنس بردارم میشم صفر!
e^x دلداریش میده میگه نگران نباش داداش هرچی خواستی بگو خودم برات میخرم برای من که فرقی نداره...

e^x میره داخل فروشگاه و چند لحظه بعد با عجله و استرس میاد بیرون و میگه :

فرار کن، زود باش ... نامردا دارن نسبت به y مشتق میگیرن!!!!

نکته اخلاقی داستان: به متغیر مشتق گیری توجه ویژه داشته باشین، نه که من زخم خورده این موضوعم، از اون چهت می گم!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۴۲
تــــــرنــــــــــج


سلام  دوستان،

شاید یک مقدار دیر باشد اما گفتم پست مجله فیزیک این ماه را حتمن داشته باشیم!

این هم لینک دانلود مجله فیزیک روز- شماره اول، کاری از انجمن فیزیک ایران

 

از فیزیک لذت ببرید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۳۲
تــــــرنــــــــــج


 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۲ ، ۰۹:۳۰
تــــــرنــــــــــج


افسران - یتیمان کوفه باز بی پدر شدیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۱۶
تــــــرنــــــــــج