شرح
فرازهایی از نهج البلاغه در دیدار هیئت دولت
انجام واجبات و ترک محرمات انسان را پرواز می دهد
یک جمله از نهجالبلاغه براى شما بخوانم: «و اعلم انّ امامک
طریقا ذا مسافة بعیدة و مشقّة شدیدة».(۲) این جزو وصایاى امیرالمؤمنین به امام حسن مجتبى (علیهالسّلام) است. در واقع باید گفت وصیت، صمیمانهترین حرفى است که هر کسى میزند؛ چون وقتى است که دیگر انسان در
عالم ماده حضور ندارد و اغراض مادى قاعدتاً یا نیستند یا بالاخره ضعیفند؛ لذا در
وصیتنامه صمیمىترین حرفها گفته میشود؛ آن هم وقتى
که مخاطب وصیت، عزیزترین افراد نسبت به انسان است؛ فرزند انسان، آن هم فرزندى
مثل امام حسن، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین - که بلاشک احبّ افراد در دل آن بزرگوار
و چشم آن بزرگوار است - مخاطب این وصیت است. البته امیرالمؤمنین فرمودهاند که این وصیت مخصوص شما نیست، مال همه است؛ لیکن مخاطب اصلى،
امام حسن است. بنابراین، این لبّ لباب کلمات و معارف و ذهنیات امیرالمؤمنین است.
البته بیانات امیرالمؤمنین، هر کلمهاش، هر جملهاش حکمت است؛ مخصوص این وصیتنامه نیست. اعماق و ژرفاى کلمات
امیرالمؤمنین را واقعاً ماها نمیفهمیم؛ امثال ماها قادر نیستیم به آن ژرفا
برسیم؛ یک چیزى را استفاده میکنیم. کسانى را ما دیدیم که هرچه حکمتشان برتر،
اندیشهشان والاتر و عمق فکرىشان بیشتر بود، بیشتر توانستند نکاتى را از این کلمات دریابند. نهجالبلاغه یک چنین چیزى است. حالا این در نهجالبلاغه، وصیت امیرالمؤمنین است.
میفرماید: بدان که پیش روى تو راهى وجود دارد که مسافت خیلى طولانى و مشقت شدیدى
در آن هست. این راهى که پیش روى شما است - راه رسیدن به جزاى عمل و رسیدن به
قیامت - راه طولانىاى است. «و انّه
لا غنى لک فیه عن حسن الارتیاد»؛(۳) در یک چنین راهى، تو باید با منتهاى
طلب حرکت کنى - «ارتیاد» یعنى خواست، طلب، تلاش همراه با اراده و نیت - چارهاى ندارى جز اینکه کار را جدى دنبال کنى. یعنى این راهى نیست که
انسان بتواند آن را سرسرى بگیرد. بله، غفلت داریم، کار را سرسرى میگیریم؛ اما
این سرسرى گرفتن کار، از روى غفلت است. بدانیم که حقیقت قضیه چیست، و کجا داریم
میرویم، و سرنوشت ابدى ما در کجا تحقق پیدا میکند و عینى میشود؛ این را اگر توجه
کنیم، جدى خواهیم گرفت. لذا شما در دعاى شریف کمیل - که باز از امیرالمؤمنین
(علیهالسّلام) است - ملاحظه میکنید: «و هب
لى الجدّ فى خشیتک»؛(۴) دعا میکند، از خداى متعال میخواهد که خشیت ما در مقابل پروردگار،
یک خشیت جدى باشد؛ از ظاهر قلب و همین احساسات زودگذر و ناشى از عوارض زندگى
نباشد؛ به معناى واقعى کلمه، انسان در مقابل پروردگار احساس خشیت کند.
«قدّر بلاغک من الزّاد مع خفّة الظّهر».(۵) حالا شما ناچارید از این راه سخت و
طولانى که راه قیامت است، عبور کنید؛ شما به سمت قیامت از وسط دنیا دارید
میگذرید، ناچارید از این گذرگاه ماده عبور کنید با همهى لوازم این ماده، با همهى خصوصیاتى که انسان در این محیط مادى و در فضاى مادى به طور طبیعى
دارد؛ بنابراین کارى که باید بکنید براى اینکه آن نهایت براى شما آسان شود و
مطلوب باشد، این است: «قدّر بلاغک من الزّاد»؛ آن مقدارى از توشه را که تو را به
منزل برساند، تقدیر کن - یعنى اندازهگیرى کن - بدان چقدر کار لازم دارى براى اینکه بروى. این بخش اول
است.
بخش دوم: «مع خفّة الظّهر»؛ بار دوش خودت را هم سبک کن. این دو تا هدایت و
راهنمائى است که امیرالمؤمنین میکند. اولاً بدان چه لازم دارى براى عبور از این
راه. در پاسخ اینکه ما چه لازم داریم، خودشان بیان کردند: اجتناب از محرّمات و
انجام واجبات. یعنى آن اندازهى لازم، و به قول پزشکان، آن دوز لازم از ذخیرهاى که شما لازم دارید براى اینکه بتوانید این راه را طى کنید، همین
واجبات است؛ این واجبات را که انجام دهید، آن مقدار لازم از ذخیره را دارید.
هرچه بیشتر کردید و بر این واجبات افزودید، امکانات بیشترى خواهید داشت، استفادهى بیشتر و بهرهى بیشترى خواهید برد. لیکن مقدار فرائضى که بر ما واجب است، آن
حداقل نیازى است که ما براى عبور در این راه داریم. محرّمات هم همین جور است.
یعنى اجتناب از محرّمات، حداقلِ آن پرهیز از آسیبهائى است که در این راه ممکن
است براى ما پیش بیاید. بنابراین اگر از محرّمات اجتناب کردیم و واجبات را انجام
دادیم، این همان پرواز مورد نظر را براى من و شما ممکن و فراهم میکند؛ چیز
بیشترى لازم نیست. بعضىها دنبال برخى از خصوصیاتند؛ کسى را پیدا کنند، از او ذکرى بگیرند،
از او ریاضتى فرا بگیرند. اینها لازم نیست؛ ریاضت شرعى، مشخص است.
اگر همین نمازها را بخوانیم، درست بخوانیم، بوقت بخوانیم، ارکانش
را درست بهجا بیاوریم، با
توجه بخوانیم، یا روزه را درست بگیریم - همین واجبات و فرائضى که در اختیار ما
است - همینها انسان را پرواز میدهد. و من به شما عرض بکنم؛ ما اگر چنانچه
همین مقدار را انجام دهیم، خود این زمینهاى خواهد شد براى جذب انوار الهى به میزان زیاد. یعنى این حداقلى
که براى ما لازم است، هنرش فقط این نیست که ما را قادر خواهد کرد بر این که این
راه را طى کنیم؛ بلکه هنر دیگرش این است که زمینهى ما را براى جذب بیشتر نور الهى و تفضل الهى فراهم خواهد کرد.
وقتى انسان نماز فریضه را خوب بخواند، به طور طبیعى میل به نوافل پیدا خواهد
کرد. وقتى انسان از دروغ، از غیبت، از قول به غیر علم، از تهمت، از افساد، از
مال مردم خورى، از خیانت در امانت پرهیز کند، خود این، دل انسان را آمادهى تلقى هدایت الهى و معرفت الهى خواهد کرد؛ ما را پیش خواهد برد.
این توصیهى اول.
توصیهى دوم هم اینکه فرمودند: «مع خفّة
الظّهر»؛ بار دوش خودت را سبک کن. ماها که بارهاى سنگینى را بر دوش گرفتیم،
امیدواریم انشاءالله خداى متعال توفیق دهد که
بتوانیم این بارها را حمل کنیم. اگر شماها انشاءالله بتوانید این بارها را حمل کنید و بسلامت به منزل برسانید،
اجر فراوانى هم خواهد داشت. یعنى این مسئولیتهاى سنگین همچنان که دغدغهى فراوانى براى خود انسان ایجاد میکند، اما از آن طرف هم اگر خوب
انجام بگیرد، فضیلت بسیارى خواهد داشت.
امیدواریم انشاءالله خداى متعال همهى شماها را موفق و مؤید بدارد و همیشه در خدمت اسلام و در خدمت
انقلاب قرار داشته باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) بقره: ۱۵۸ ۲) نهجالبلاغه، نامهى ۳۱ ۳) همان ۴) مفاتیحالجنان، دعاى کمیل ۵) نهجالبلاغه، نامهى ۳۱
|
|